معنی جعبه کاغذدان اداری
حل جدول
فارسی به عربی
اداری، وزاری
عربی به فارسی
اداری , اجرایی , مجری
فرهنگ عمید
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
اداری. [اِ ری ی] (ع ص نسبی) منسوب به اداره. || عضو اداره.
فرهنگ معین
تیردان، صندوقچه، هر چیز قوطی مانند، سیاه اسبابی به صورت یک واحد کامل الکترونیکی در وسی له های پرنده برای گردآوری اطلاعات از عملکرد وسیله در جریان پرواز، به ویژه در فهم علت سقوط، تقسیم قاب سرپوشیده ای برای ان [خوانش: (جَ بِ) [ع. جعبه] (اِ.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به اداره وابسته به اداره: کارهای اداری، عضو اداره آنکه در اداره کار میکند کارمند اداره یا امور اداری. قسمتی از امور عمومی است که مربوط به اداره نمودن افراد مردم و اجرا ء روز مره قوانین است و نشانه آن ارتباط دایم ما ء موران دولت با مردم می باشد.
مترادف و متضاد زبان فارسی
بسته، صندوق، قوطی، مجری، تیردان، تیرکش
فارسی به آلمانی
Boxen, Kasten (m), Schachtel (f), Brust (f), Brustkasten (m), Kiste (f), Lade (f)
معادل ابجد
2072